الف- در هیچ یک از دوطرف خط مرزی مشخص در ماده ی ۱ هیچ چاهی که بخش بهره برداری آن کمتر از ۱۲۵ متر از خط مرزی فاصله داشته باشد حفر نخواهد شد مگر آنکه طرفین نسبت به آن توافق نمایند.
ب- طرفین کوشش خواهند کرد که نسبت به نحوه ی هماهنگ ساختن عملیات و یا وحدت آن در دو طرف خط مرزی توافق حاصل نمایند.
در موافقت نامه ی مذکور حفر چاه در فاصله ی ۱۲۵ متری و بیشتر مورد اشاره قرار گرفته است که این توافق با توجه به یکپارچه بودن میدان و سایر مسایل فنی مذکور در فصل دوم پایان نامه، شرط مفید فایده ای نیست، زیرا در فواصل بیشتر از این هم اگر چاهی زده شود به مالکیت و حاکمیت طرفین تعرض شده و بحث تعارض منافع پیش خواهد آمد. متذکر می شوم که این مسیله در مورد هر دو طرف مطرح است. در مورد بند ب این موافقت نامه تا کنون هیچ کوششی از دو طرف نسبت به هماهنگ ساختن عملیات و یا وحدت آن صورت نگرفته است، آن هم با توجه به اینکه این میدان بزرگترین میدان کشف شده ی مشترک در جهان میباشد.
مسایل حقوقی مطروحه توسط طرفین در آینده ای نزدیک
خبری در سایت ها منتشر شد که حکایت از اخلال عمدی شرکت توتال فرانسه در شیوه ی برداشت گاز از لایههای پارس جنوبی میداد و گفته شد که با این اقدامات ایران ۱۰ سال از برداشت یکی از لایههای پارس جنوبی محروم شده، بدون آنکه کسی از این موضوع مطلع باشد. این کارشناس خبره با تأکید بر اینکه به زودی لایحه ای برای شکایت از شرکت توتال فرانسه توسط انجمن گاز ایران تدوین و به مراجع بینالمللی ارائه می شود تأکید میکنند. در میدان گازی پارس جنوبی چهار لایه ی گازی وجود دارد اما ۱۰سال است که ایران از بزرگترین لایه ی گازی این میدان برداشتی نداشته است، چرا که طرح توتال برای برداشت کامل نبوده است. منصور دفتریان کارشناس انرژی هم بیشتر با این بیان که «حقه بازی بزرگ در حال انجام شدن است» به ضررهای اقتصادی هنگفت ایران از یکسو و منفعت چشمگیر شور رقیب در آن سوی میدان مشترک اشاره کرد و این کار توتال را عمدی میداند.[۱۵۰]
این خبر مقدمه ی اخباری است که بعد از این از سوی طرفین،به علل مختلف از قبیل تخریب لایه ها بر اثر اهمال و قصور شرکت های درگیر، افت فشار گاز بر اثر برداشت بیش از حد از میدان و …. منتشر خواهد شد و مقدمه ی شکایت از مراجع بینالمللی فراهم خواهد شد.
افت فشار گاز در مراحل پایانی برداشت گاز و تزریق و سیلاب زنی توسط طرفین در سالهای انتهایی موقعی که فشار گاز به کمترین حد خود رسید، ابتدا ارزش سیلاب زنی یعنی تزریق آب جهت استحصال گاز استفاده می شود و پس از تزریق گازهایی چون Co2 و سایر مواد استفاده می شود. مشخص است که عنل تزریق و سیلاب زنی به استحصال گاز توسط طرف دیگر نیز منجر خواهد شد و همین لزوم توافق طرفین را در بر خواهد داشت در در صورت عدم توافق اختلاف بر سر این مسئله پیش آمد.
برداشت یک میلیارد بشکه نفت توسط قطر
دیگر از مواردی که باید مطرح شود مربوط به برداشت نفت از لایههای زیرین بدون در نظر گرفتن سهم و حق ایران است. مسلماً در طرف قطری میدان، از چاه های افقی جهت استحصال نفت استفاده شده است. به هر حال روش استخراج به هر طریقی که صورت گرفته باشد، این نفت از بخش مشترک هم برداشت شده است.
محل مناسب برای طرح شکایت، دیوان بینالمللی دادگستری است که با توجه به اینکه دیوان باید صلاحیت خود را احراز کند و احراز صلاحیت منوط به رضایت دو کشور است. مسلماً قطر رضایت به طرح دعوی نمی دهد، ولی طبق «طرح راجع به مسئولیت بینالمللی برای خسارت ناشی از اعمال منع نشده» که از کارهای کمسیون حقوق بین الملل است. در ماده ی ۱۹ روش های حل و فصل اختلافات ناشی از تفسیر و اجرای طرح با حوصله و به تفصیل بیان شده است. از ارجاع اختلاف به موجب موافقت نامه به میانجی، سازش، داوری و مرجع قضایی برای حل و فصل اختلافات سخن رفته است. در صورتی که ظرف ۶ ماه موافقت نامه ای بین طرفین اختلاف تنظیم نشود به تقاضای هر یک از طرفین اختلاف کمیسیون حقیقت یاب تشکیل می شود. این کمسیون یک نفره یا یا هیاتی سه نفره است که دو عضو آن از سوی طرفین اختلاف برگزیده میشوند و نفر سوم که رییس است با توافق طرفین انتخاب می شود. در هر مورد که از انتصاب اعضا یا رییس کمیسیون خودداری شود، به تقاضای طرف دیگر دبیر کل ملل متحد، فرد مناسبی را منصوب میکند.گزارش کمیسیون که با اکثریت تصویب می شود، به طرفین تسلیم می شود و آن دو باید یا حسن نیت یافته ها و توصیه های کمیسیون را در حل اختلافات مد نظر بگیرند [۱۵۱].
به هر حال در بررسی های انجام شده میبینیم که هیچ قاعده ی الزام آوری وجود ندارد که کشور قطر را به پرداخت غرامت و خسارت مجبور کند.
نتیجه
رژیم حقوقی حاکم بر میدان پارس جنوبی یا گنبد شمالی از قاعده ی حیازت پیروی میکند که از نظر اصول کلی حقوق و …… . رد شده است. عرف و اصول کلی حقوق و کنوانسیون های ۱۹۸۲ و ۱۹۵۲ بر توافق تأکید دارند، ولی هیچ کدام الزام آور نیستند.
ایران با کشورهای همسایه ی جنوبی خلیج فارس در میادین بسیاری شریک است که در اکثر این میدان ها برداشت یکجانبه حاکم است و متضرر اصلی در این مبارزه ایران است. کشورهای عرب همسایه با بهره گرفتن از روابط حسنه و نداشتن قوانین دست و پاگیر، موفق شده اند که سرمایه گذاری خارجی را در بخش نفت و گاز جذب کنند و بیشترین بهره برداری را از میادین مشترک با ایران بنمایند. تنها توافق بین ایران و قطر مربوط به سال ۱۳۴۸ میباشد که مفید هیچ فایده ای نیست.
در تعیین رژیم حقوقی میدان مشترک،فقط سند تحدید حدود مرزی طبق قاعده ی خط منصف با توجه به اینکه خلیج فارس جزء دریای نیم بسته است، مد نظر قرار گرفته است، اما مسئله ی مهم دیگر که نقس اساسی در رژیم حقوقی میدان بازی میکند، مسایل فنی میدان است که در این مورد مهم چون قطر تجربه ی ۲۳ ساله ی برداشت از میدان را دارد از ایران اطلاعات بیشتر و عملی تری نیز دارد و با مشارکت با شرکت های خارجی، به صورت یک طرفه از میدان با حداکثر ظرفیت برداشت میکند.
مسایل فنی مطرح شده در مورد میدان پارس جنوبی-گنبد شمالی، به صورت اجمالی در فصل سوم که عبارتند از یکپارچگی میدان، وجود لایههای موازی و ممتد با ضریب نفوذ پذیری بالا و سیالیت نفت و گازو دیگر مسایل مطروحه که مورد اشاره قرار گرفته اند هم بنا به ضروریات حقوقی و هم مسایل فنی مذکور، لازم است که طرفین به یک توافق اصولی در برداشت از میدان برسند. برداشت قطر از میدان تاکنون چندین برابر بیشتر از ایران بوده است و اعلام استخراج یک میلیارد بشکه نفت خام از میدان نشان دهنده ی تکنولوژی بالای برداشت و تجاوز آشکار به مالکیت و حاکمیت ایران است. از روی صادرات نفت و گاز قطر به جهان می توان به عمق دستبرد این کشور ذره بینی از کشورهایی چون ایران پی برد.