از آنجا که زوجدرمانی شناختی-رفتاری، تمرکز درمان را روی شناخت رفتارهای هر یک از همسران قرار میدهد و همچنین یکی از موثرترین، مطرحترین الگوهای درمانی میباشد(دان و شویل، ۱۹۹۵).
محقق رویکرد مداخلهای خود را مبتنی بر زوج درمانی شناختی-رفتاری به صورت گروهی قرار دادهاست.
در واقع زوجدرمانی گروهی یا زوج درمانی چندگانه[۳] یکی از اشکال زوجدرمانی است که معمولا به صورت گروههای متشکل از سه تا پنج زوج اداره میشود(فریمو، ۱۹۹۲).
به طور کلی اصل بنیادین در کارگروه درمانی آن است که گروه کوچکی میتواند در حکم عامل تغییر عمل کند و بر کسانی که عضویت آن را میپذیرند، تاثیر قوی داشته باشد. گروه درمانی همانند یک واحد معنادار و حقیقی است، چیزی بیش از مجموعهای از افراد غریبه به شمار میآید و فراتر از مجموع اعضای آن است. به بیان دیگر گروه مجموعهای از دیدگاهها و بینشهاست و نه افراد(بک، ۱۹۷۴ نقل از بارکر ۱۳۸۲).
با توجه به پژوهش هایی که در حیطه کاربرد رویکرد شناختی – رفتاری در بهبود روابط زناشویی انجام شده است و خلاء پژوهش های کاربردی و اجرایی این پژوهش در پی بررسی این مسئله است که زوج درمانی گروهی به شیوه شناختی – رفتاری میتواند در پر بار سازی روابط زناشویی همسران مؤثر باشد؟
۳-۱ اهمیت و ضرورت تحقیق
تمدن جدید که در پرتو تمام تلاش های بشری و دستاوردهای علوم تجربی حاصل شدهاست چهره زندگی بشر را تغییر داد و دستاوردهای مدنی و صنعتی فراوان را درپی داشتهاست. اما همین تمدن جدید، نه تنها در درمان آلام و مصائب روحی بشر، توان لازم را نشان نداد، بلکه رنجهای جدیدی بر دردهای پیشین افراد که غالب آن ها از تاثیر زندگی صنعتی و مدرنیسم نشأت گرفته، بر او تحمیل نمودهاست. خانواده چیزی بیشتر از مجموعه افرادی است که در یک فضای فیزیکی و روانشناختی با هم مشارکت دارند.
خانواده سیستم ارتباطی منحصر به فردی است که از روابط دوستی و کاری مجزاست. در جوامع مختلف روابط زوجی ارزش زیادی دارند به طوری که بیش از ۸۰% از افراد طلاق گرفته دوباره ازدواج میکنند(گلدنبرگ، ۲۰۰۰).
بعضی از مطالعات نشان دادهاند که در زندگی زوجین انواع تعارضهایی وجود دارد که زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار میدهد و به دیگر جنبههای زندگی نیز سرایت میکند.
از دیدگاه زوج درمانی شناختی- رفتاری، علل اکثر مشکلات رفتاری و تعارضهای بین فردی از جمله تعارض زناشویی، مربوط به باورهای غیرمنطقی فرد است(شفیعآبادی، ۱۳۷۵؛ فلانگان و فلانگان، ۲۰۰۴). آلیس(۲۰۰۴) و بک(۱۹۸۳) معتقد میباشند که تحریفات شناختی از جمله عواملی هستند که بیشتر از همه در دریافت و ادراک و تدبیر از واقعیت خارجی موثرند. این تحریفات ارتباط زیادی با نوسانات خلقی، هیجانات منفی و تعارضات میان فردی دارد(مومنی،۱۳۸۶).
با توجه به سهم چشمگیر تحریفات شناختی در ایجاد تعارضها در بین همسران و رضایتمندی زناشویی(زارعی، ۱۳۸۵؛ یونسی، عسگری و بهرامی، ۱۳۸۷) و با توجه به اینکه یکی از وجوه ممیزه مهم بین زوجهای مراجعه کننده به دادگاه خانواده و زوجهای دارای رضایتمندی زناشویی، وجود تحریفهای شناختی میباشد، پرداخت به این امر مهم و ضروری است که به اتکای آن میتوان به تحکیم خانواده و کاهش نرخ طلاق و افزایش سلامت روان همسران بیانجامد.
یکی ضروریات انتخاب متغیر وابسته رضایت زناشویی علاوه بر اینکه مطابق تحقیقات ذکرشده از متغیرهای بسیار مهم در تعاملات زناشویی به شمار میرود، نو و جدید بودن این حوزه ها و کمبود تحقیقات مکفی در این زمینه است. برای درمان مشکلات ناشی از این مؤلفه در روابط زناشویی، شیوه های مداخلهای متعددی از درمانهای فردی و گروهی تا آموزش مدلهای مختلف به کار گرفتهمیشود. زوجدرمانی به شیوه شناختی-رفتاری، راهی برای توانمندسازی زوجها در جهت افزایش تعاملات صمیمانه و کاهش افکار غیر منطقی در روابط زناشویی است که دیدی مثبتنگر دارد و هدفش تغییر شناختهای معیوب و الگوهای کهنه ذهنی و آموزش مهارتهای ارتباطی و حل مسئله است که میتواند به صورت فردی و گروهی اجرا شود. از آنجا که درمانهای گروهی باصرفهتر و موثرتر از درمانهای فردی به شمار میآیند(برگ[۴]، ۲۰۰۶؛ فریمن[۵] و استوارت[۶]، ۲۰۰۷؛ فری[۷]، ۱۳۸۴؛ ثنایی، ۱۳۸۳). تحقیقاتی که اثربخشی این نوع درمان را مد نظر قرار میدهند، میتوانند سبب کاهش هزینه های درمان هم برای درمانجویان و هم برای مراکز ارائهدهنده این خدمات شوند. همچنین مطالعه اثربخشی این روش درمانی در مورد تعاملات همسران، میتواند راهنمای مشاوران و زوج درمانگرانی باشد که انواع روشهای زوجدرمانی را به کار میبرند، تا با مقایسه روش خود با رویکرد CBCT در صورت کارآمدی کیمی و کیفی بیشتر آن، از این روش جهت کمک به همسران و خانواده ها استفاده نمایند.
نتایج حاصل از این پژوهش توجه مشاوران خانواده را به اهمیت دو مؤلفه مهم رضایت زناشویی و تحریفات شناختی جلب نموده و زمینه را برای بررسی آن ها در روابط با همسران مهیا میسازد.
مدل درمانی به کار رفته در این پژوهش، اصول و نحوه مداخله در حوزه رضایتمندی روابط زناشویی را به مشاوران میآموزاند و به ارتقا روابط همسران و پربارسازی آن کمک میکند.
پیام حاصل از این پژوهش، میتواند اهمیت بررسی نیازهای همسران جهت ایجاد رضایتمندی از روابط زناشویی و اهمیت هماهنگ بودنشان در حیطه شناختی را، در مشاورههای قبل از ازدواج بارز سازد.
از این پژوهش میتوان در کارگاههای آموزشی که برای مشاوران و یا خانواده ها برگزار میشود، استفاده کرد و همچنین یافته های این پژوهش میتواند تاکیدی بر ضرورت آموزش دانشجویان رشتههای مشاوره و روانشناختی در حیطه درمان و پربارسازی روابط زناشویی باشد.
۴-۱ اهداف پژوهش
الف) هدف کلی پژوهش
هدف کلی پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر پربارسازی روابط زناشویی است. این پژوهش در مهد کودک واقع در منطقه ۲ شهر تهران و بر روی پدران و مادران کودکان این مهد کودک انجام شده است.
ب) اهداف اختصاصی:
– تعیین اثربخشی آموزش زوج درمانی شناختی – رفتاری بر ارتباط زوجین
– تعیین اثربخشی آموزش زوج درمانی شناختی – رفتاری بر حل تعارض بین زوجین
تعیین اثربخشی آموزش زوج درمانی شناختی – رفتاری بر کاهش مشکلات زوجین در مسایل مالی
۵-۱ فرضیههای پژوهش
-
- زوجدرمانی شناختی- رفتاری، میزان رضایتمندی از روابط زناشویی همسران را افزایش میدهد.
-
- زوجدرمانی شناختی-رفتاری، بر ارتباط زوجها مؤثر است.
-
- زوجدرمانی شناختی- رفتاری،بر تعارض زناشویی اثرگذار است.
- زوجدرمانی شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات زوجها در مسایل مالی مؤثر است.