۳-۲-۱- کیفرو مجازات قراردای (تنبیه وعبرت)
نوع اول مجـازات،همان کیفرهاومقررات جزائی است که درجوامع بشری به وسیله ی مقننین الهی یاغیر الهی وضع گردیده است.فایده اینگونه مجازاتها،دوچیزاست، یکی جلوگیری از تکرارجرم به وسیله خودمجرم یادیگران،ازطریق رعبی که کیفر دادن ایجاد می کندو به همین جهت می توان این نوع ازمجازات را « تنبیه»نامید.فایده دیگر،تشفی وتسلی خاطر ستمدیده است واین در مواردی است که ازنوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد.
بنابراین این قوانین جزایی برای تربیت مجرمین و برای برقراری نظم در جامعهها ضروری و لازم است و هیچ چیز دیگری نمیتواند جانشین آن شود، چرا که هر اندازه تربیت ،درست و نظام اجتماعی، عادلانه و سالم باشد، باز هم افرادی سرکش و طاغی پیدا میشوند که تنها راه جلوگیری از آنها همین مجازات ها و کیفرها است که احیاناً باید سخت وشدیدباشد[چراکه] بشرهنوز موفق نشده است و شاید هم هیچ وقت، موفق نشود که از طریق اندرزگویی و ارشاد و سایر و سایل آموزشی و پرورشی بتواند همه مردم را تربیت کندو امیدی هم نیست که تمدن و زندگی مادی کنونی بتواند وضعی را بوجود آورد که هرگز جرمی واقع نشود(مطهری ،۱۳۷۲: ۲۰۲).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
حال بایدببینیم آیا این گونه مجازات در جهان آخرت هم وجود دارد؟درجواب باید گفت که این نوع ازمجازات درجهان آخرت معقول نیست،زیرا نه آخرت جای عمل است تاعقوبت کردن انسان مانع ارتکاب کردار زشت شود و نه خداوند-العیاذ بالله- حس انتقام جویی دارد که بخواهد، برای خالی نمودن عقده ی دل خود،انتقام بگیرد.به علاوه ،همه عذابها که مربوط به حقوق مردم نیست تا گفته شود، عدل الهی ایجاب میکند که رضای دل مظلومین از راه انتقام از ظالم تحصیل شود،بلکه قسمت مهمی ازعذابها مربوط است ،به شرک ،ریا ،ترک عبادت خدا وامثال اینها که حق الله است، نه حق الناس ودر اینگونه مواردهیچ یک ازدو اثر و خاصیتی که برای مجازاتهای دنیوی هست وجود ندارد(همان : ۲۰۳).
۳-۲-۲-کیفرومجازات دنیوی گناه
نوع دیگری از مجازاتها ، کیفرهایی است که رابطه علّی ومعلولی با جرم دارند؛این کیفرها را مکافات عمل یا اثر وضعی گناه مینامند.
بسیاری ازگناهان اثرات وضعی ناگواری درهمین جهان برای ارتکاب کننده بوجود میآورد؛ مثلا،شراب خواری علاوه براین که زیان های اجتماعی به بارمیآورد،صدمههایی برروان وجسم شراب خوار،وارد میسازد.شراب خواری موجب اختلال اعصاب و تصلب شرائین وناراحتی های کبدی میگردد.این هااثرذاتی گناه است وکیفر قانونی نیست تا گفته شود که باید تناسب جرم و مجازات در آن رعایت گردد.مسأله ی تناسب جرم وکیفر،مربوط به کیفرهای قراردادی است که رابطه آنها با جرم ،رابطه قراردادی است؛ نه،واقعی و ذاتی،اما مکافاتهای طبیعی ،نتیجه و لازمه عملند[که]هرچیزی درنظام علت و معلول جهان،موقعیت خاصی دارد.ممکن نیست که علت واقعی، معلول واقعی رابه دنبال خودنیاورد.اگرکسی،سمی کشنده رابنوشدوبه اندرزنصیحتگو اعتنا نکند خواهد مرد.مردن،نتیجه طبیعی واثروضعی نوشیدن سم است.[بنابراین]کارهایی که مربوط به مخلوق خداست،خواه نیکی و خدمت به خلق باشدیا بدی وصدمه به مردم ، غالبا،درهمین دنیا پاداش و کیفری دارد ،بی آنکه چیزی از جزای اخروی آنها کاسته شود(مطهری،۱۳۷۲: ۲۰۴).
در حدیثی نورانی آمده است:«الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَهٌ [۱۷۷]»(نوری، ۱۴۰۸ ،۴۳۸:۲).از این حدیث شریف به خوبی فهمیده می شود برخی از مجازات ها درهمین دنیا انجام می پذیرد«وکیفر یا پاداش عمل به صورت هاى گوناگون به سراغ انسان مى آید، گرفتارى هاى گوناگونى که دردنیادامنگیرانسان مى گردد،گاهى مکافات عمل است وگاهى براى امتحان است و براى بعضى،مایه و پایه ى ترقّى و تکامل وپاداش افزون ومضاعف است (قرائتی ،۱۳۷۵: ۹۳).چنان که در قرآن به این مطلب اشاره شده است:« وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ.[۱۷۸]»وروایات متعدد نیز دلالت بر آن داردازجمله؛ امام صادق علیه السلام فرمودند:« إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِیَاءُثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ[۱۷۹]»(کلینی ،۱۳۶۵،۲: ٢۵۲).بنابراین این گونه نیست که همه گرفتاری ها مکافات عمل انسان باشد، بلکه اگر انسانی که، خطایی از او سر نزده این گرفتاری، نشانه ظلم و ناهنجاری دیگران است که برای این مؤمن ثواب و ترفیع درجه خواهد داشت.
بخش زیادی از مجازاتهای تلخ و شیرینی که انسان با آن مواجه میشود، ریشه در تاریخ رفتاری مادرگذشته دارد.حال اگر این مجازاتها از قسم سختیها ودشواریها باشد، گاهی فقط صورت جزا داردو بازتابی برای کردههای ناشایستی است که انسان درگذشته انجام داده است و بیشتر نیز حالت تنبیه و آگاهی دادن به فرد دارد تا با نوعی گوشمالی او را از روند نادرستی که در زندگی برگزیده،برحذرداردو اگر این مجازاتهادرلباس نعمت و خوشی ظاهر شود گاه صورت جزا و پاداش برای فرد دارد که به موجب رفتار خوبی (مثلا نیکی به پدر ومادر) که او انجام داده،خداوند در این دنیانیزاورا بینصیب نمیکندوگاهی نیز نوعی مکر الهی است که با خوشی ورفاه،انسان به کلی ازخود غفلت نموده وبه رفتار شرورانه خود ادامه میدهد،تابه یکباره با قهروخشم الهی مواجه میشود و خداوند او را از اوج منیت و آقایی به حضیض ذلت و پستی فرو میکشد.
۳-۲-۲-۱-آثار وپیامدهای دنیوی گناه درعرصه امور معنوی
۱٫محرومیت از نمازشب
امام صادق (ع)می فرماید:«إِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلَاهَ اللَّیْلِ[۱۸۰]»(کلینی،۱۳۶۵،۲: ۲۷۲).
-
- قساوت قلب
گناه موجب سنگ دلی و قساوت قلب می شود. امیر المؤمنین (ع)می فرماید:«وَمَاقَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَهِ الذُّنُوبِ» (عاملی ،۱۴۰۹،۴۵:۱۶)؛دلهاقساوت دارنشودمگر بخاطرزیادی گناهان ».وقتی دل انسان راقساوت بگیرداز فطرت ومسیرحق منحرف گشته ودرجاده طغیان می افتدودیگرهیچ عکس العملی دربرابرحوادث عبرت انگیز ازخود نشان نمی دهدحضرت علی علیه السلام می فرمایند:«مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَهِ الذُّنُوبِ (همان)؛اشک چشم ها نمی خشکد مگر به خاطر قساوت دل ها و دل ها سخت نمی شود مگربه خاطر گناهان زیاد».
-
- عدم استجابت دعا
یکی از عوامل مهمی که باعث می گردد، ارتباط بنده با خدا قطع گرددو توفیق دعا خواندن
واستجابت از او گرفته شود،انجام دادن گناه است. در دعای کمیل می خوانیم:«اللهم اغفرلی الذنوب
التی تحبس الدعا [۱۸۱]».
هر که را پاک باشد ز اعتدال آن دعایش می رود تا ذوالجلال
و باز حضرت علی (ع) می فرماید:«المعصیه تمنع الاجابه؛ گناه از اجابت دعا جلوگیری می کند.»( تمیمی آمدی،۱۳۶۶: ۱۹۳). امام باقر علیه السلام می فرماید:«إِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَهَ فَیَکُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِیءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَکِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِیَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّی[۱۸۲] »(مجلسی. ۱۴۰۴، ۷۰ : ٣٢٩).
۴. الحاد و انکار
یکی ازآثار بسیار خطرناک گناه و بلکه بدترین آثار آن این است که انسان را به سوی کفر و الحاد و انکار اعتقادات مذهبی می کشاند.خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:« ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوآی أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ [۱۸۳]»(روم/۱۰). به خوبی روشن می شود که علت تکذیب آیات الهی گناه و معصیت خداست که بر روح آنان اثر منفی گذاشته و سر انجام منجر به دروغ پنداشتن آیات الهی شده است. رسول اکرم صلى الله علیه وآله می فرماید:« فَإِنَّ الْمَعَاصِیَ تَسْتَوْلِی الْخِذْلَانَ عَلَى صَاحِبِهَا حَتَّى تُوقِعَهُ فِی رَدِّ وَلَایَهِ وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ دَفْعِ نُبُوَّهِ نَبِیِّ اللَّهِ وَ لَا تَزَالُ أَیْضاً بِذَلِکَ حَتَّى تُوقِعَهُ فِی دَفْعِ تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ الْإِلْحَادِ فِی دِینِ اللَّهِ[۱۸۴] »(مجلسی. ۱۴۰۴، ۷۰ : ٣۶۰).
-
- حجاب عقل
پیامبرگرامی اسلام(ص) می فرماید:«مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلٌ لایَرجِعُ إلَیهِ أبداً[۱۸۵] »(ری شهری،۱۳۸۹،۴: ۲۶۴).
-
- حجاب قلب
امام باقر (ع) می فرماید:« مَا مِنْ شَیْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَهٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیُوَاقِعُ الْخَطِیئَهَ فَمَا تَـزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِـبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَـلَهُ[۱۸۶]»(صدوق،۱۳۶۲: ۳۹۷) وامیرمؤمنـان(ع)درایـن بـاره می فرماید:«لَا وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقُلُوبِ مِنَ الذُّنُوبِ[۱۸۷]»(مجلسی،۱۴۰۴ ،۷۰: ۳۴۱).
-
- ترس از مرگ
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «لا تکن… یکره الموت لکثره ذنوبه[۱۸۸]»(نهـج البـلاغه : ۳۸۹).
-
- ذلت وخواری
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «من تلذّذ بمعاصی الله أورثه الله ذلا[۱۸۹]» (آمدی، ۱۳۶۶ :۱۸۶).
-
- حزن واندوه مؤمن